مادر...
مامان ِ من بابامه،
از وقتی مامانم پر کشیده رفته،
بابام شده...
.
.
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبَاالحَسَنِ یَا اَمیرَالمُؤمِنینَ یَا عَلیَّ بنَ اَبی طالِب..
مامان ِ من بابامه،
از وقتی مامانم پر کشیده رفته،
بابام شده...
.
.
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبَاالحَسَنِ یَا اَمیرَالمُؤمِنینَ یَا عَلیَّ بنَ اَبی طالِب..
نیاوریم اسمش را،
همسرش،
تاب،
ن د ار د به خدا مردم...
نیاوریم اسمش را...
نوشتهی قبلی که تمام شد و ارسالش کردم، تازه فهمیدم اصلاً چه نوشتهام؛ نمیدانم چرا فکر کردم فردا فاطمهی زهرا، ام ابیها هم میرود...
.
.
بعد پدر زود رفت، که بدون محمد نمیشود.
قبل همسر زود رفت، که روزهای بدون علی... [ســـــ... هیچ مگو. ســــ...]
.
.
میگویند،
خیمه، برای اینکه سر پا بماند باید دو تا علم داشته باشد. فردا فاطمةی محمد، یکیاش را از دست خواهد داد.
انا لله و انا الیه راجعون.
.
.