۰۲ آبان ۹۲ ، ۱۱:۲۶
وصل میشوم به تو...
[ غریب بود، کسی را نداشت برود عید دیدنیاش. کسی هم او را...
گوشی تلفن را برداشت و گرفت: ۹۸۵۱۱۲۰۰۳۳۳۴ +
به صحن که وصل شد، بی صدا اشک ریخت. آخرش گفت: آقا، تماس گرفتم عید رو تبریک بگم. ولایت
پدرتون مبارک باشه...
و...قطع کرد.
یا حبیب: یا ضامن آهو...
الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمومنین
۹۲/۰۸/۰۲
و غریب نواز هم......
گوشی را ک قطع کردی...
دلش شکست ...
آقا را میگویم..
.
رئوف رئوف...
دوست داشت بودی...
لحطه ی رفتنت هی سرت را با دو دستش برمیگردادند تا نگاه آخرت را هی ببیند ببیند...