کَما شَهِدَ الله لِنَفْسِهِ.
تـــــــآ حسـین (ع) رفـ ـتـ ـن یک چیز است
۷
با حسـین (ع) مــــآنـدن...الله اکـــبر...
.
.
تـــــــآ حسـین (ع) رفـ ـتـ ـن یک چیز است
۷
با حسـین (ع) مــــآنـدن...الله اکـــبر...
.
.
گفت:
کیست حسین؟
گفت:
بگیر این آب را، بنوش.
.
.
گرفت.
نزدیک دهانش شنید: (آب ایستاده بود، به تمام ِقد) "بگو یا حسین."
لبهایش تکان خوردند "یا حسین". گفت: چگونه از "او" شوم. گفت : "شهادتین"
گفت: " أشهد أن لا ...اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَعَلى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ"
و مسلمان شد.
.
.
.........................................
اشارتی به جریان نوپای "who is hussain" در اروپا و آمریکا.
گفته بود:
دارد خواب کربلا میبیند...
گفته بود:
بگذار تا خود ابد...بخوابد...
قبل از اینکه از اینجا برود، یک کاسه نقرهای داد که یک دستی تویش چهار قل را حکاکی کرده است. گفت خواستی آب بنوشی، توی این کاسه باشد، و رفت. از سادات بود.
اکثر وقتها یادم میرود. کاسه از یادم میرود، و شاید من از یاد کاسه. نمیدانم. ولی، اینکه در ذهن من "حی و قیوم" مانا باشد لیاقت میخواهد، اینکه من در او زنده، افتخار.
تویش آب ریختم. نگاهم توی آبی که هیأت کاسه را گرفته است نفس حبس میکند؛ بسمالله. قطرهها به آغوش آیهها پناه بردهاند؛ متبرک میشوند؛کاش قطره بودم. چشمهایم را میبندم. تصویر دستان عباس ِ حسین (ع) توی تاریکی چشمم نقش میبندد. یا حسین (ع).
.
.
یکی دارد آرام آرام زیارت عاشورا میخواند؛ "سلام بر حسین"ها، یکی یکی توی لرزش جاری ِ چشمی غرق میشوند.
اربعین ِ امسال مصادف است با روز دوشنبه.
روز دوشنبه روز ِ زیارت امام حسین (ع) و برادرشان امام حسن (ع) است.
عجب حُسن تصادف زیبایی.