.ذات الکرسی.

.یا خَیـرَ حَبـیـبٍ وَ مَحـبـوب.

.ذات الکرسی.

.یا خَیـرَ حَبـیـبٍ وَ مَحـبـوب.

درباره بلاگ

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

إِنِّی أَنَا رَبُّکَ ـ فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ ـ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى ـ وَأَنَا اخْتَرْتُکَ ـ فَاسْتَمِعْ لِمَا یُوحَى ـ إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا أَنَا ـ فَاعْبُدْنِی وَأَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْرِی ـ وَاصْطَنَعْتُکَ لِنَفْسِی. سورة مبارکة طه.

۲۳ مهر ۹۲ ، ۲۰:۲۵

و لا...غیر.


بسم الله الرحمن الرحیم


گفته بودندش "تو" نباید باشد. و او، چشم دوخته بود به صدا، بی آن‌که کلمه‌ای بر زبان جاری کند.

گفته بودند: "من" نباید باشد. که پای "احد و واحد" در میان است و تو، در سرزمین مقدس  " طُوًى " هستی، پس فَاخْلَعْ ؛ "دل" را، "من" را، "نفس" را؛ هر چه غیر او را، و...

نفس در سینه حبس کرده بود و دل به فرمان ِ آن "وَ" مانده‌ی آخر...

گفتندش: و اسماعیل را؛ حبّ اسماعیل را...

چَشم‌هایش، بر زمین آرام گرفتند. فرمان، فرمان پرودگارش بود.

***

به یاد آورد روزهای نخستین را که در دلش "قبسی" روشن، و نوری نسیم شده بود و  دائماً سرمدا می‌گفت: " فَاسْتَمِعْ لِمَا یُوحَى "، " إِنِّی أَنَا رَبُّکَ "، " وَأَنَا اخْتَرْتُکَ "،" إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ أَنَا"...شنیده بود که گفته بودند: اصطنَعْتُک لِنَفْسی...

دیده بود که کلمه‌ها توی دلش زمزم شده‌اند و زمزمه‌ی خنکایی توی  دانه دانه‌ی ذرات آفرینشش پیچیده است و تمام ذرات به یک سو شهاب می‌شوند؛ صراط مستقیم...جماعت ِ" لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ " برپا شده بود...

***

گفتندش: موعود، فرداست...

سر بالا نیاورد و با چَشم، گفت: به چَشم.

از خواب برخاست. آن‌چه فرمان داده بودندش را با اسماعیلش در میان گذاشت: "یبُنَىَّ إِنِّى أَرَى فِى الْمَنَامِ أَنِّى أَذْبَحُکَ". سرت را باید برای او بدهم. نظرت چیست اسماعیل؟  "فَانظُرْ مَاذَا تَرَى". اسماعیل گفت: "یأَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤمَرُ سَتَجِدُنِى إِن شَآءَ اللَّهُ مِنَ الصَّـبِرِینَ". مطیع فرمان پرودگار جهان باش پدر. و من ان شاءالله بر این فرمان و اجابتش صبور خواهم بود.

پس تسلیم گشتند و ابراهیم در دل ماند؛ مقیم شد. وضو گرفت. قامت بست. مقتدا شد و ذرات اقتدا کردند.

ابراهیم چاقو بر گلوی اسماعیلش گذاشت؛ اسماعیل تسلیم، رگ گردنش هم تسلیم. و کشید. ندا آمد: قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْیَآ إِنَّا کَذَلِکَ نَجْزِى الْمُحْسِنِینَ - إِنَّ هَـذَا لَهُوَ الْبَلاَءُ الْمُبِینُ.

دست نگه دار ابراهیم. تو مومن به فرمان ما بودی؛ که اجابت فرمان ما شهادت بر بندگی، طاعت، اطاعتت بود؛ تصدیق نمودی ابراهیم. اسماعیل را به تو بازگردانیدیم که کَذَلِکَ نَجْزِى الْمُحْسِنِینَ. سلام بر تو ابراهیم. که از عباد مومن پرودگاری...


سَلامٌ عَلَى إِبْرَاهِیمَ(١٠٩)کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ(١١٠)إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِینَ(١١١)




موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۲/۰۷/۲۳
النجم الثاقب

نظرات  (۳)

۲۳ مهر ۹۲ ، ۲۱:۳۸ منتظربهار
عید قربان ک میشه میترسم
میترسم و ب اسماعیل هام نگاه میکنم
:(
(بی حد ذوق کردم وقتی آدرس وبلاگتو دیدم :* )

سلام.

سبک نوشته هایتان را دوست دارم.

 

پاسخ:
بسم الله...

سلام و احترام،
در پناه خدا نورانی باشید. سپاسگزارم.
بسم الله ..
خاهری من..مبارکا باشد..کوک زدی دورتادورش را ..با سر انگشت دلت انگار
اول آیت الکرسی برای ذات الکرسی ات...
دوم...
مدام ک می خواندم زمزمه ای درگوشم بود..نمیگذاشت خوب بخوانم..ان الله ان یشا یراک قتیلا...........
بهتر شد حالم بهتر میخوانمش..
..
قربانی شدن پس از طور شروع میشود...
پس ربطی دارد ..
اینک دستانت ادب ذبح دارند..یعنی پاها جرائت خلع داشته اند...
پاسخ:
بسم الله.

دلم به دلت...به قول خودت آخ...

زمزمه که گفتی..زمزم بود، زمزم...
.
.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی